خلوتگاه من و دوستان

قلمرو قلبهای ما

 دوستان عزیز سلام امیدوارم حالتون خوب و دنیایی پر از شادی


داشته باشین و لحظات خوبی کنار خانواده های


خودتون داشته باشین از اونجا که این وبلاگ را برای گفتن حرف


های دل خودم و دوستان زدم هر کسی دوست داره بیاد


برا وبلاگ مطلب بزاره که همه بخونن یعنی جز نویسندگان وبلاگ


باشه لطف کنه به خودم بگه و عضو وبلاگ بشه تا اونو


جز نویسندگان بذارم البته دیگه همه فهمیدن مطالب وبلاگ در چه


موردی هست اگه خودتون هم معرفی کنید که عالی میشه از


همه سپاسگذارم.کیان

نوشته شده در شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت 1:2 توسط kiyan| |


درد من ، حصار برکه نیست

درد من زیستن با ماهیانی ست

که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است

(دکتر مصدق)




درد من تنهایی نیست

بلکه مرگ ملتی ست

که گدایی را قناعت،

بی عرضگی را صبر،

و با تبسمی بر لب، این حماقت را حکمت خدا می نامند.

(گاندی)

نوشته شده در پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:مصدق,حصار برکه,گاندی,حکمت خدا,ساعت 11:52 توسط kiyan| |

کودکی زمزمه کرد خدایا با من حرف بزن... و یک چکاوک در مرغزار نغمه

سرداد... کودک نشنید.... او فریاد زد خدایا با من حرف بزن.. صدای رعد و

برق آمد اما کودک گوش نکرد...او به دور و برش نگاهی انداخت و گفت

خدایا! بگذار تو را ببینم... ستاره ای درخشید اما کودک ندید...او

فریادکشید.. خدایا معجزه کن! نوزادی چشم به جهان گشود اما کودک

نفهمید... او از سر ناامیدی گریه سر داد و گفت... خدایا مرا نوازش کن

بگذار بدانم کجایی... خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید اما

کودک دنبال یک پروانه بود و این است غفلت ما پس قشنگ نیگاه کن و

زیبا حس کن تا...........

نوشته شده در پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:خدا,معجزه,غفلت,ساعت 11:29 توسط kiyan| |

 

 

 

 

 

 

 

عشق يعنی چه؟

 

عشق يعنی پر گسستن در هوايه بيشه زار

عشق يعنی پاره پاره کردنه زنجيره تن

عشق يعنی گريه کردن با صدايه مادرم

عشق يعنی آسمانی زيستن

عشق يعنی پرسه در قلبه مادر زدن

عشق يعنی بغض کردن با صدايه مادرم

عشق يعنی خلوته سکوته مادرم

عشق يعنی هستی و ماوايه من

عشق يعنی سبزيه فصله بهار

عشق يعنی يعنی رنگه سبزه بيشه زار

عشق يعنی جا نمازه مادرم

عشق يعنی مشقه شب در پيکرم

عشق يعنی کودکانه زيستن

عشق يعنی فرياده دله بی مادران

عشق يعنی چرخشه نيلوفری بر دوره ياس

عشق يعنی پيچشه تسبحه مادرم

عشق يعنی مردانگی همچون علی

عشق يعنی مردمه ايرانه من

عشق يعنی يک صدايه آشنا

عشق يعنی نم نمه باران در بوته ها

 

 

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 23:23 توسط kiyan| |

به نام ایزد یکتا

نمیدونم چرا ولی اولین مطلب را تو یه روز دلگیر کننده دارم میدم امروز

گردش ایام با ما سر سازش نداشت یا ما زیاد میخایم از زندگی یا اینکه

روزگار کم به ما میده نمیدونم فقط میدونم نباید نا سپاس بود پس منت

خدای را عزو جل  که بر روی آفریده خودش منت گذاشته قلم و زبان من

که کوتاهه از سپاسگذاری ولی همینو یاد گرفتم پروردگارم از هر کی به

اندازه اونی که در توانش و شعورش هست میخاد الان یاد داستان

موسی و شبان افتاد  خب خیلی کلاسیک شد اقا من به زبان ساده

خودم میگم سپاس پروردگارا از همه چیز...........

خب بعد اون تکست یه خورده عامیانه باید بگم نمیدونم چرا بعد از چند

وقت تصمیم گرفتم این وبلاگ را بسازم اصلا نمیدونم چی میخام بزارم

ممکنه هر چیزی بزارم ولی دوست دارم بیشتر حرفای خودمو بزارم شاید

هم چندتا اموزش بزارم یا تکس ادبیاتی نمیدونم ولی در کل  شروع

کردیم حالا هر چی شد بشه هههههه کیان یعنی همین دیگه هههههه

 

 

 با شعر کوچیکی از احمد شاملو  شروع کردیم دیگه:

 

 

چراغی در دست

 

 

 

 

چراغی در دلم

 

 

 

 

 

انگار روحم را صیقل میزنم

 

 

 

 

 

آئینه ای برابر آئینه ات

 

 

 

 

می گذارم

 

 

تا با تو ابدیتی بسازم





نوشته شده در دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت 22:37 توسط kiyan| |


Power By: LoxBlog.Com